شاید متعجب شوید، اما بر اساس تحقیقات فرانک سالووی (یکی از پژوهشگران برجستهٔ موسسه تکنولوژی ماساچوست و نویسنده کتاب Born to Rebel) تفاوت تیپهای شخصیتی میان فرزندان یک خانواده با ردههای سنی مختلف پایه علمی دارد.
سالووی میگوید: ویژگیهای شخصیتی وابسته به این نیست که کودک نفر اول به دنیا آمده و یا هفت خواهر و برادر دیگر دارد! بلکه این نقشهای تعریف شده توسط والدین و همچنین اجتماع است که تفاوتهای رفتاری را رقم میزنند.
در واقع هر کودک با تکیه بر نقش منحصر به فردی که از وی انتظار میرود، با عملکردی خاص سعی در جلب نظر والدین خواهد داشت. والدین هم دائما و بدون آن که حتی خود احساس کنند، در حال تقویت نقشهای مورد انتظار در فرزندان خود هستند.
کانلی در کتابش با عنوان “ترتیب تولد؛ کدام خواهر و برادرها موفق می شوند و چرا” می گوید: ۷۵ درصد نابرابری درآمد بین افراد در ایالات متحده، بین خواهر و برادرها در یک خانواده مشاهده می شود. او به عنوان مثال به اقبال و ثروت متفاوت بیل و راجر کلینتون، و جیمی و بیلی کارتر اشاره می کند.
تفاوت های ناشی از ترتیب تولد:
فرزندان اول
معمولاً فرزندان ارشد رفتاری ریاست محور دارند. کوین لمان روانشناس و نویسنده کتاب ترتیب تولد، توضیح میدهد که فرزندان بزرگ خانواده به واسطه مسؤولیتهای تعریف شده برای آنها خود را “نماینده والدین” میدانند. این کودکان هیچ خواهر و یا برادر بزرگتری نداشته اند که آنها را هنگام اولین تلاش هایشان برای یادگیری دوچرخه سواری و یا بستن بند کفش مورد تمسخر قرار دهد. اطرافیان همیشه آنها را جدی گرفته اند و مجموعه تمام این فاکتورها در افزایش اعتماد به نفس فرزندان ارشد تأثیر فراوانی داشته است.
به عقیده “لمان” این کودکان تمایل بالایی به کمال گرایی دارند. زیرا الگوی آنها در اکثر کارهایشان، والدین و دیگر بزرگسالان خانواده بوده است. به همین دلیل اغلب تلاش میکنند تا تمامی مسؤولیتهای خود را بدون هیچ گونه ایراد و اشکالی انجام دهند. این گرایشهای کمال گرایانه باعث میشوند که فرزندان ارشد در بیشتر مواقع اشتباهات خود را قبول نکنند و از این رو گفتگو با آنها چندان آسان نباشد.
این دسته از فرزندان به عنوان جانشینان غریزی والدین، اغلب رویکردی سخت گیرانه و محافظه کار دارند. فرزندان اول وظیفه شناس تر، جاه طلب تر و سلطه جوتر از خواهر و برادرهای کوچکتر از خود هستند.
یک مطالعه میان متولدان سال های بین 1912 و 1975 در نروژ نشان داد که موفقیت های تحصیلی در فرزندان اول بیش تر است. مشاغل حقوقی پر است از افرادی که فرزند اول خانواده اند. در تاریخ نیز، بیش تر رهبران جهان فرزنداولی هستند. از بُعد منفی مسئله، فرزنداولی ها تنها کودکانی هستند که پدر و مادر را کاملاً برای خود دارند؛ اما ناگهان مجبورند با به دنیا آمدن فرزند دیگر خانواده والدین شان را تقسیم کنند؛ به همین دلیل، عقیده بر این است که آن ها مضطرب، از لحاظ عاطفی بسیار حساس، پرخاشگر و مستعد خشم هایی از روی حسادت هستند. آن ها نیاز شدیدی به تأیید دیگران دارند و در حال راضی نگه داشتن و مراقبت اطرافیان هستند.
اما والدین در تربیت و پرورش فرزندان ارشد باید به چه نکاتی توجه کنند؟ (کلیک کنید)
فرزندان وسط
شمار زیادی از والدین نسبت به مسئولیت پذیری فرزندان وسط خود شکایت دارند. در حالی که کودک بزرگتر بدون مشکل خاصی برای رفتن به مدرسه آماده میشود، ممکن است فرزند وسط دائماً به دنبال کمک والدین خود باشد. بسیار دیده شده است که آنها به خصوص از نظر رفتاری دقیقا برعکس هم هستند!
فرزندان وسط را به سختی میتوان در یک دسته مشخص جای داد، زیرا برخورد آنها تا اندازه زیادی به درک شان از فرزند بزرگتر خانواده بستگی دارد. برای نمونه اگر فرزند ارشد محبوب والدین باشد، به احتمال زیاد کودک کوچکتر نیز طمع جلب توجه والدین را خواهد داشت.
به گفته لمان، دید فرزندان وسط خانواده به زندگی اینگونه است: خواهر و بردارهای بزرگتر تمام امتیازات و منابع موجود را درو کرده اند. کوچکترها هم هرچه بخواهند در اختیار دارند. پس من باید برای دست یابی به اهدافم، فردی مذاکره گر باشم.
این کودکان بیشترین میل را به سازش، معامله و رفتارهای دیپلماتیک دارند. آنها همچنین قدرت بالایی برای مدیریت نا امیدی داشته و از انتظارات واقع بینانه تری برخوردار هستند. از جمله دیگر خصوصیات اخلاقی آنها میتوان به احساس استقلال طلبی و مهارت دوست یابی اشاره کرد.
فرزندان وسط اغلب نقش میانجی و مصلح را بر عهده می گیرند. بعضی از فرزندان وسط مشهور عبارتند از: بیل گیتس، جی.اف.کی، پرنسس دایانا
اگر زن و شوهر تصمیم بگیرند فرزند دوم داشته باشند، به دلیل تجربه قبلی خود، فرزند دوم خود را با استرس و فشار کمتری پرورش می دهند. آن ها همچنین ممکن است کمتر مراقب کودک دوم خود باشند چون فرزندان دیگری در زندگی آن ها وجود دارد و این باعث می شود کودک میانی احساس کند کمتر مورد توجه پدرو مادر قرار گرفته است و بر همین اساس فرزندان میانه را وادار می کند تا در بین همسالانش جایگاه خود را پیدا کنند.
آن ها تمایل دارند که پیوندهای محکم تری با دوستان خود برقرار کنند و نسبت به خانواده خود و برادران و خواهران خود کمتر دلسرد می شوند. متأسفانه، آن ها غالباً آگاه هستند که به اندازه خواهر و برادر بزرگتر یا کوچکتر، توجه والدین را به خود جلب نمی کنند و احساس می کنند نیازها و خواسته های آن ها نادیده گرفته می شود. بچه های میانه در یک خانواده در وضعیت دشواری به سر می برند، زیرا فکر می کنند ارزشی ندارند.
اما والدین در تربیت و پرورش فرزندان وسط باید به چه نکاتی توجه کنند؟ (کلیک کنید)
فرزندان آخر
فرزندان آخر در مقایسه با خواهر و یا برادر بزرگتر، محدودیتهای تربیتی کمتری را تجربه میکنند. در واقع هنگام تولد فرزند آخر، دیگر خبری از والدین پر استرس و بی تجربه اولیه نیست. آنها جای خود را به شخصیتهایی قویتر داده اند که از حساسیتهای کمتری نیز برخوردار هستند.
بدین ترتیب معمولا ته تغاریها با پیگیریهای سخت گیرانه در زمینههای مختلف و به خصوص درس و مدرسه دست و پنجه نرم نمیکنند. به گفته لمان مجموعه این عوامل باعث شده که این فرزندان بیشتر اهل تفریح و لذت بردن از زندگی باشند.
آنها مسؤولیتهای کمتری را متقبل میشوند، نسبت به امور مختلف آسان گیرتر هستند و مهربانی و مهارتهای اجتماعی را بیشتر از خواهر و برادرانشان در رفتار خود توسعه داده اند.
اما فرزند آخر خانواده بودن سراسر خوشی و خوشبختی نیست. آنها همگی شاهد بزرگ شدن سریعتر خواهران و برادران خود خواهند بود و همین تفاوت سنی منجر به تقویت رفتارهایی میشود که از جمله معمولترین آنها میتوان به سرکشی بیشتر اشاره کرد. در واقع این کودکان به منظور آن که خودی نشان دهند و ثابت کنند که از دیگر فرزندان بزرگ خانواده سرتر هستند، دست به سرکشی و عصیان میزنند.
اما والدین در تربیت و پرورش فرزندان آخر باید به چه نکاتی توجه کنند؟ (کلیک کنید)
تک فرزند
از آن جایی که تک فرزندان خانواده زمان زیادی را در تنهایی سپری میکنند، تدریجا به مهارت بالایی در زمینه سرگرم کردن خود دست مییابند. “لمان” این فرزندان را “مافوق کودک” مینامد. آنها درست مانند بچههای ارشد از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند، به جزئیات هر چیز دقت زیادی میکنند و در مدرسه نیز معمولا عملکرد قابل قبولی دارند.
آنها هیچگاه برای به دست آوردن توجه والدین با خواهر و یا برادری رقابت نکرده اند و تجربه تقسیم اسباب بازی هایشان را نیز ندارند. از این رو عمدتا نمیتوانند به نحوی موثر با واقعیت رو به رو شوند و تمایل دارند که همه چیز طبق سلیقه و خواست آنها پیش رود. از آن جایی که الگوی رفتاری و عملکردی تک فرزندان نیز همانند فرزندان ارشد والدین و بزرگسالان هستند، کمال گرایی در این دسته نیز دیده میشود.
اما والدین در تربیت و پرورش تک فرزندان باید به چه نکاتی توجه کنند؟ (کلیک کنید)
کانلی تأکید می کند که کلیت تئوری ترتیب تولد می تواند بر حسب خلق و خوی بچه، فاصله سنی بین خواهر و برادرها، شرایط خانواده و تجارب هر بچه در طی سالهای شکل گیری او مورد بررسی قرار گیرد.